سراب ...



این منی که ازش حرف میزنیم دستخوش تغییرات زیادی شده.

ولی خب یهو هوس کرده بشینه و اینجا حرف بزنه. راستش نمیدونم چقدر دلم بخاد باز حرفامو اینجا بزنم یا نه ولی میدونم کلی حرف دارم.

قدیما بلاگ باز بودیم و با بلاگ همدیگه مشغول بودیم. الان توییتر جاشو گرفته. یه مزایایی داره و یه معایبی. از حسناتش این قابلیت ریتوییته که باعث میشه تو خیلی راحت چیزای دیگه رو مشخص کنی تا فالوعرات ببینن. از عیب هاش اینه که بیشتر واسه حرفاییه که یهوییه و کوتاه. نمیشینی سرش وقت بزاری و یه متنی بنویسی که به دلت بشینه. گاهی یه غر میزنی که خالی شی، گاهی یه لاس میزنی، گاهی نقد میکنی و .

بلاگ یه آرامشی داره چون فضای شخصی توعه. توییتر انگار تو پارک نشسته باشی و حرف بزنی ولی انگار تو خونت نشسته باشی و حرف بزنی.

البته شاید این که اکانت اصلی توییترم هم ساسپند شده این مدت، اومدنم سمت بلاگم رو توجیح کنه ولی راستش واقعن دلم میخاد حرفایی بزنم که انگار تو توییتر نشه. نه که نشه. نمیدونم.

میخوام براتون از قصه ی یه بنیامین عاشق پیشه بگم که عشق چجوری زمین زدش. میخوام از روزای سخت تنهاییش بگم و روزمرگی هاش. از خار هایی که داره. راستش دو سه نفر گفتن زندگیم برای زندگی نامه شدن چیز جالبیه. خدارو چه دیدی شاید همین پستا یه روز بشه زندگی نامه من. 


فعلن با همین حرفا تنهاتون میزارم. همون جور که مشخصه پرش فکری دارم و نمیتونم آروم باشم در لحظه و به این فکر کنم که راجب کدوم موضوع و چی بنویسم.


+ هیچ وقت املای توجیح / توجیه رو یاد نمیگیرم.

++ راستش مطمعن نیستم این وبلاگ دیگه خواننده ای داشته باشه :) ولی خب ببینیم چی میشه.



گفتم به مناسبت این اتفاق ناگوار که مریض شدم و جون زیادی ندارم که فاصله زیادی از تختم بگیرم، یه پست بزارم و حداقل یکم بار فکری مو کم کنم. خوندنش نمیدونم چقدر برای شما جالب میشه یا نه. دیگه هرجور خودتون صلاح می دونید.

 

امروز میخوام یکم راجب کراش حرف بزنم. اصلا کراش چیه؟ به چه حسی میگیم کراش؟

یادم میاد وارد دانشگاه که شدم اصلا با این کلمه آشنا شدم. نمیدونم چقدر قدیمی تره ولی قدمتش بین ایران و ایرانی واقعن زیاد نیست. شما همین الان هم کراش رو به فارسی سرج کنی تو گوگل بیشتر عکسای اون بازی نوستالژیه میاد که خیلیامون احتمالن یه دوره ای خودمون رو باش خفه کردیم. البته وقتی میری دنبال معنیش تو همون زبان انگلیسی هم متوجه میشی که در واقع چیزی که ما امروزه مد نظرمونه یه معنی informal ازشه. حالا چیزی که من تو سایت کمبریج دیدم این بود:

 

a strong but temporary feeling of liking someone

 

یه حس قوی ولی موقت! از دوست داشتن کسی. چیزی که به نظرم اومد این بود که قدمت این کلمه تو انگلیسی هم اونقدر زیاد نیست ولی دیگه حوصله ریشه یابی و اینا ندارم. اگه شما میدونید خوشحال میشم بگید. ولی واقعن این حسی که ما بهش میگیم کراش چقدر قویه؟ چقدر موقته؟ احساس میکنم آدما دیفالت های مختلفی براش دارن. یادم میاد تا وقتی ایران بودم این قدر دیفالت های سختی براش داشتم که میشه گفت واقعن به هیچ حس موقتی نمیگفتم کراش. صرفن رو strong تاکید داشتم. بعدش حس کردم به نظر با این دیفالت ها نمیتونم با دیگران صحبت کنم راجب این مفهوم و برداشت های یکسانی داشته باشیم. ولی خب احساس موقت زودگذر برای من رنگ دیگه ای داشت و جوری نبود که اسمی براش قایل باشم.

 

حالا تا یه سنی با خود کراش مشکل داشتیم بعدش با این که با کراش چکار کنیم. راستش رو بخواید اینترنت پره از محتوای این که چجوری با کراش برید جلو چجوری برخورد کنید چجوری جذب کنیدو و و .

بعد یه مدت تجربه و گذر عمر به یه پترنی از خودم رسیدم که من در مواجه با این موضوع چکار میکنم. چیزی که متوجه شدم اینه که پترن من حاوی مقادیر زیادی اورتینکه و این آزاردهنده است. از طرفی اگه بیام سعی کنم با خطی که بقیه ترسیم کردن برم جلو، حتا در صورت حصول موفقیت، واقعن اون رابطه خوب میمونه؟ یا بازم قراره یه سری دیگه بیان یه سری خط برامون ترسیم کنن که برای maintenance رابطه ازشون استفاده کنیم؟ این خط ها دارن آزادی و شور و حس خوب مارو محدود میکنن یا نه؟

 

اصلا چقدر پترن های مختلف نتایج مختلفی به همراه داره؟ چقدر شروع یه رابطه از پیش تعیین شده است نه به واسطه رفتار ما حاصل شده؟ منظورم اینه که خیلی وقتا حس میکنم شما هرخطی رم دنبال کنید آدمای یکسانی جذبتون میشن. مگر نه این که شما همون ادمین نه یه نقاب؟

 

حالا چرا اصن این حرفارو زدم و چرا دارم با یه مشت سوال تموم میکنم این پست رو؟ 

چون من یه کراش جدید دارم که بعد این سال ها، فقط خودمو میشناسم و تجربیاتم هم یه حرفایی دارن برام ولی کماکان یه حس بدی مثل ترس شکست باعث میشه اورتینک کنم و بیشتر فکر کنم که چیکار کنم یا چی میشه. درسته خودم گفتم احمالن فرقی نمیکنه چه کنم ولی خب این حس هست. بار کلمه مشابه رو همین تیکشه. و خب با یه مشت سوال هم تموم دارم میکنم چون جوابی براشون ندارم و داشتم ذهنمو خالی میکردم.

 

امیدوارم دلتون همیشه آروم باشه.

 

 

+ نهان شیدا رو اخیرن تو توییتر دیدم که یکی نوشته بود جایگزین باحالیه برای کراش تو فارسی. به لحاظ بار معنایی جالبه. این نشون میده که ما ایرانیا تا وقتی که مخفی باشه و طرف ندونه به اون حس میگیم کراش! در حالی که کلن اینجوری نیست.

 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها